شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد. نظرات شما عزیزان:
سرويس هاي رايگان
چت روم بنر تبادل لينک ترفند کامپيوتر عکس دختران ايراني در ايميلتان سرويس هزينه : بالا بردن بازديد شما از 100 به 250 www.chat.zxr.ir www.salakin.zxr.ir www.salakin.760.ir www.salakin.loxblog.com باتشكر: مديريت وب
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
|