شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:11 :: نويسنده : محمد روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از محل پارک خود بیرون پرید. رانندة تاکسی من محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتری از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان بيرون آورد و شروع کرد به فریاد زدن به طرف ما. راننده تاکسی فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. منظورم این است که او واقعاً دوستانه برخورد کرد. با تعجب از او پرسیدم: چرا شما اين رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما رابه بیمارستان بفرستد! در آن هنگام بود که راننده تاکسی درسی را به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و برايتان توضيح ميدهم: او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از آشغال، ناکامی، خشم، و ناامیدی در اطراف می گردند. وقتی آشغال در اعماق وجودشان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می کنند.(قانون کامیون حمل زباله)
پنج شنبه 14 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:8 :: نويسنده : محمد
مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی به دروازه بهشت رسیده است. دربان بهشت به مرد گفت: برای ورود به بهشت چهار شنبه 13 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 10:9 :: نويسنده : محمد
خانم تورو خدا بیاین بیسکوییت بخرین ارزونه فقط پنجاه تومان سه شنبه 12 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 13:33 :: نويسنده : محمد
یک شنبه شب فتح الله زاده مدیرعامل تیم استقلال مهمان تلفنی برنامه نود بود.انصافا نحوه صحبت کردن ، ادبیات وفهم ودانش این شخص در حد تیم بزرگی مانند استقلال نبود.البته پیشتر هم هر وقت برنامه های تلویزیونی را که او در آنها حاضر بوده ببینید ووضعیت صحبت کردن اورا دیده باشید پی به درستی این حرفهایم میبرید. من واقعا حیفم اومد این چند سطرو ننویسم.از دروغ بزرگی که در مورد مهاجم فرض شدن رحمتی توسط اعضاء هیات مدیره در یک برنامه تلویزیونی گفته بود وبه شکل بدی تکذیب وآنرا شوخی دانست تا سایر مطالبی که در مورد وضعیت تیم استقلال گفت همه وهمه از سوء مدیریت فتح الله زاده است.او که اول فصل قول داده بود به اندازه سازمان ورزش پول به آبیهای پایتخت تزریق کند آیا 7میلیارد درامد برای تیمش داشته است. تیمی که بهترینهای ایران را در اختیار داشت با ضعف مربیگیری مظلومی وعدم مدیریت حاج فتل از کورس قهرمانی عقب ماندومیدان را به رقیب اصفهانی وتبریزی سپرد.با این توضیحات کوتاه به نظر میرسد تصمیم هیات مدیره استقلال مبنی بر تعویض وی کار بجا ومناسبی باشد تا شاید این تیم بیش از این بدهکار ومقروض نباشد.
روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که بهش یه درس به یاد موندنی بده دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:42 :: نويسنده : محمد
ز چشمت اگر چه دورم هنوز....پر از اوج و عشق و غرورم هنوز اگر غصه بارید از ماه و سال....به یاد گذشته صبورم هنوز شکستند اگر قاب یاد مرا.....دل شیشه دارم بلورم هنوز سفر چاره دردهایم نشد..... پر از فکر راه عبورم هنوز ستاره شدن کار سختی نیست.... گرشتم ولی غرق نورم هنوز پر از خاطرات قشنگ توام.....پر از یاد و شوق و مرورم هنوز ترا گم نکردم خودت گم شدی......من شیفته با تو جورم هنوز اگر جنگ با زندگی ساده نیست.....در این عرصه مردی جسورم هنوز اگر کوک ماهور با ما نساخت.....پر از نغمه پک و شورم هنوز قبول است عمر خوشی ها کم است.....ولی با توام پس صبورم هنوز دو شنبه 11 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:18 :: نويسنده : محمد آهنگری پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیاش اوضاع درست به نظر نمیآمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد.
یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:45 :: نويسنده : محمد
- به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟ - دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم. - با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟ - حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟ - زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن ... میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟ یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 8:37 :: نويسنده : محمد
مـلامحمدتقى مجلسى از علماى بزرگ اسلام است .
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.این مرکز، پنج طبقه داشت و هر چه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشتر میشد. اما اگر در طبقه ای دری را باز می کردند باید حتما آن مرد را انتخاب می کردند و اگر به طبقه ی بالاتر می رفتند دیگر اجازه ی برگشت نداشتند و هرکس فقط یک بار می توانست از این مرکز استفاده کند. روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تا شوهر مورد نظر خود را پیدا کنند. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
|