شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 18:10 ::  نويسنده : محمد
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم می‌زد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم می‌شود و چیزی را از روی زمین بر می‌دارد و توی اقیانوس پرت می‌کند. نزدیک تر می شود، می‌بیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل می-افتد در آب می‌اندازد. - صبح بخیر رفیق، خیلی دلم می¬خواهد بدانم چه می¬کنی؟ - این صدفها را در داخل اقیانوس می اندازم. الآن موقع مد دریاست و این صدف ها را به ساحل دریا آورده و اگر آنها را توی آب نیندازم از کمبود اکسیژن خواهند مرد. - دوست من! حرف تو را می فهمم ولی در این ساحل هزاران صدف این شکلی وجود دارد. تو که نمی‌توانی آنها را به آب برگردانی خیلی زیاد هستند و تازه همین یک ساحل نیست. نمی بینی کار تو هیچ فرقی در اوضاع ایجاد نمی¬کند؟ مرد بومی لبخندی زد و خم شد و دوباره صدفی برداشت و به داخل دریا انداخت و گفت: "برای این یکی اوضاع فرق کرد… !"
پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:, :: 12:16 ::  نويسنده : محمد
متن سخنرانی و خطبه حضرت زینب(س) در شام بر اساس نص لهوف (ببینید چه کرده شیر دختر امیرالمومنین علی (ع)): زینب دختر علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برخاست و گفت: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و همة خاندان او باد. راست گفت خدای سبحانه که فرمود: «سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزاء نمودند.» ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آنها را مهلت می دهیم به نفع و خیر آنان است، بلکه ایشان را مهلت می دهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک» آیا این از عدالت است ای فرزند بردگان آزاد شده (رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ ) که تو، زنان و کنیزگان خود را پشت پرده نگه داری ولی دختران رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ اسیر باشند؟ پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی، دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند، بومی و غریب چشم بدانها دوزند، و نزدیک و دور و وضیع و شریف چهرة آنان را بنگرند در حالی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبوده و چگونه امید می رود که مراقبت و نگهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را جویده و از دهان بیرون افکنده است، و گوشتش به خون شهیدان نمو کرده است. (کنایه از این که از فرزند هند جگر خوار چه توقع می توان داشت) چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد و همیشه با دیدة بغض و عداوت در ما می نگرد. آن گاه بدون آن که خود را گناهکار بدانی و مرتکب امری عظیم بشماری این شعر می خوانی: فاهلوا و استهلوا فرحاً ثم قالوا یا یزید لا تشل و با چوبی که در دست داری بر دندانهای ابو عبدالله ـ علیه السّلام ـ سید جوانان اهل بهشت می زنی. چرا این شعر نخوانی حال آن که دل های ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشة ما را با ریختن خون ذریة رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و ستارگان روی زمین از آل عبدالمطلب بریدی، آن گاه پدران و نیاکان خود را ندا می دهی و گمان داری که ندای تو را می شنوند. زود باشد که به آنان ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را کردی. بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد و فرو فرست غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت. ای یزید! به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را و زود باشد که بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ وارد شوی در حالتی که بر دوش داشته باشی مسئولیت ریختن خون ذریة او را، و شکستن حرمت عترت و پاره تن او را، در هنگامی که خداوند جمع می کند پراکندگی ایشان را، و می گیرد حق ایشان را «و گمان مبر آنان را که در راه خدا کشته شدند مردگانند، بلکه ایشان زنده اند و نزد پروردگار خود روزی می خورند.» و کافی است تو را خداوند از جهت داوری و کافی است محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ تو را برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت. و بزودی آن کس که کار حکومت تو را فراهم ساخت و تو را بر گردن مسلمانان سوار نمود، بداند که پاداش ستمکاران بد است و در یابد که مقام کدام یک از شما بدتر و یاور او ضعیف تر است. و اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم، این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست، لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است. چه سخت و دشوار است که نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طلقاء (آزاد شدگان) که حزب شیطانند، کشته گردند و خون ما از دستهایشان بریزد، و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و آن جسد های پاک و پاکیزه را گرگهای بیابان سرکشی کنند، و کفتارها در خاک بغلطانند (کنایه از غربت و بی کسی آنها). ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که از پیش فرستاده ای، و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده، به خدا شکایت می کنیم و بر او اعتماد می نماییم. ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی، وحی ما را نتوانی از بین ببری، به نهایت ما نتوانی رسید، هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود، رای توست و روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است،‌در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد. سپاس خدای را که اول ما را به سعادت و مغفرت ثبت کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گرداند، از خدا می خواهیم که ثواب آنها را کامل کند و بر ثوابشان بیفزاید، و برای ما نیکو خلف و جانشین باشد، که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و ما را کافی در هر امری و نیکو وکیل است.»
چهار شنبه 8 آذر 1391برچسب:, :: 11:28 ::  نويسنده : محمد
مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: - اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی .. مرد ایستاد و در همان لحظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید .بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت : .... - ایست مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد .بازم نجات پیدا کرد .مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فکری کرد و گفت : -پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟!!!
سه شنبه 7 آذر 1391برچسب:, :: 9:2 ::  نويسنده : محمد
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد ...
دو شنبه 6 آذر 1391برچسب:, :: 9:10 ::  نويسنده : محمد

اسامي قاتلان شهداي كربلااز آل ابي طالب به اين ترتيب است:
1- امام حسين(ع): شمربن ذلجوشن، سنان بن انس نخعي، حصين بن تميم، خولي بن يزيد و زرعه بن شريك.
2- علي اكبر(ع) پسر امام حسين(ع): مرة بن منقذ و هميارانش.
3- عبدالله بن حسين پسر شيرخوار امام حسين كه معروف به علي اصغر است: حرملة بن كاهل اسدي.
4- عبدالله بن علي پسر امير المؤمنين(ع): هاني بن ثبيت حضرمي.
5- ابوالفضل العباس بن اميرالمؤمنين: يزيد بن رقاد و حكيم بن طفيل.
6- جعفربن اميرالمؤمنين(ع): هاني بن ثبيت حضرمي.
7- عثمان بن اميرالمؤمنين(ع): خولي بن يزيد و اباني داري.
8- محمدبن اميرالمؤمنين(ع): اباني داري.
9- ابوبكر بن حسن بن علي(ع): عبداله بن عقبه غنوي.
10- عبد الله بن حسن بن علي(عِ: حرملة بن كاهل اسدي.
11- قاسم بن حسن بن علي(ع): عمربن سعد بن نفيل ازدي.
12- عون بن عبدالله بن جعفر طيار: عبدالله بن قطبه بهاني.
13- محمدبن عبدالله جعفرطيار: عامربن نهشل تميمي.
14 جعفربن عقيل بن ابي طالب: بشر همداني.
15- عبدالرحمن بن عقيل بن ابي طالب: عثمان بن خالد جهني.
16- عبدالله بن مسلم بن عقيل بن ابي طالب: عامربن صعصعه.
17- ابوعبيدالله بن مسلم بن عقيل بن ابي طالب: عمروبن صبيح صيدادي.
18- محمدبن ابي سعيد بن عقيل بن ابي طالب: لقيط بن ناشر جهني.
اين تعداد از شهداي كربلا از خاندان ابي طالب هستند و از آن‏جا كه آل ابي طالب و آل علي مقام ولايي در بين مسلمانان داشتند اسامي قاتلان شهداي كربلا از اين خاندان در تاريخ ضبط شده است ولي بيشتر شهداي كربلا قاتلانشان ضبط نشده
 19- سليمان، آزاد شده امام حسين(ع): سليمان بن عوف حضرمي.
20- مسلم بن عوسجه اسدي: عبدالله ضبابي، عبدالله بن خشكاره و مسلم بن عبدالله ضبابي.
21- زهير بن قين: كثير بن عبدالله و مهاجربن اوس تميمي.
22- حبيب بن مظاهر اسدي: حصين بن نمير، بديل بن صريم و يك مرد تميمي.
23- حربن يزيد رياحي: ايوب بن مسرح و همدستانش.
24- بريربن خضير همداني: بحيربن اوس ضبي.
25- همسر وهب بن عبدالله بن حباب كلبي: غلام شمربن ذي الجوشن.
26- عميربن عبدالله مذحجي: مسلم ضبابي و عبدالله بجلي.
27- هلال بن نافع: شمر بن ذي الجوشن.
28- ابوعمرو نهشلي: عامربن نهشل ثعلبي

پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:, :: 12:53 ::  نويسنده : محمد

- راستى اين دنيا ديگرگونه و ناشناس شده و معروفش پشت كرده، و از آن جز نمى كه بر كاسه نشيند و زندگى‌‌اى پست، همچون چراگاه تباه، چيزى باقى نمانده است. آيا نمى‌بينيد كه به حقّ عمل نمى‌شود و از باطل نهى نمى‌گردد؟ در چنين وضعى مؤمن به لقاى خدا سزاوار است. و من مرگ را جز سعادت، و زندگى با ظالمان را جز هلاكت نمى‌بينم. به راستى كه مردم بنده دنيا هستند و دين بر سر زبان آنهاست و مادام كه براى معيشت آنها باشد پيرامون آناند، و وقتى به بلا آزموده شوند دينداران اندكند.

- گروهى خدا را از روى ميل و رغبت (به بهشت) عبادت مى‌كنند كه اين عبادت تاجران است، و گروهى خدا را از روى ترس (از دوزخ) مى‌پرستند و اين عبادت بندگان است و گروهى خدا را از روى شكر(و شايستگىِ پرستش) عبادت مى‌كنند و اين عبادت آزادگان است كه بهترين عبادت است.

- غافلگير كردن بنده از جانب خداوند به اين شكل است كه به او نعمت فراوان دهد و توفيق شكرگزارى را از او بگيرد.

- جز به يكى از سه نفر حاجت مبر: به ديندار، يا صاحب مروّت، يا كسى كه اصالت خانوادگى داشته باشد.

- بندگان خدا! از خدا بترسيد و از دنيا برحذر باشيد كه اگر بنا بود همه دنيا به يك نفر داده شود و يا يك فرد براى هميشه در دنيا بماند، پيامبران براى بقا سزاوارتر بودند و جلب خشنودى آنان بهتر و چنين حكمى خوش آيندتر بود، ولى هرگز! زيرا خداوند دنيا را براى فانى شدن خلق نموده كه تازه‌هايش كهنه و نعمت‌هايش زايل خواهد شد و سرور و شادى‌اش به غم و اندوه مبدّل خواهد گرديد، منزلى پست و خانه اى موقّت است، پس براى آخرت خود توشه‌اى برگيريد و بهترين توشه آخرت تقواست، از خدا بترسيد، باشد كه رستگار شويد.

- خشم خداوند بر يهود آن گاه شدّت گرفت كه براى او فرزندى قرار دادند، و خشمش بر نصارى وقتى شدّت يافت كه براى او قائل به خدايان سه گانه شدند، و غضبش بر مجوس آن گاه سخت شد كه به جاى او آفتاب و ماه را پرستيدند، و خشمش بر قوم ديگرى آن گاه شدّت يافت كه بر كشتن پسرِ دخترِ پيامبرشان هماهنگ گرديدند.

هر يك از دو نفرى كه ميان آنها نزاعى واقع شود و يكى از آن دو رضايت ديگرى را بجويد، سبقت گيرنده، اهل بهشت خواهد بود.

- بدانيد كه دنيا شيرينى و تلخى‌اش رؤيايى بيش نيست، و آگاهى و بيدارى واقعى در آخرت است.

- اى بندگان خدا، خود را مشغول و سرگرم دنیا ـ و تجمّلات آن ـ قرار ندهید كه همانا قبر، خانه اى است كه تنها عمل ـ صالح ـ در آن مفید و نجات بخش مى باشد، پس مواظب باشید كه غفلت نكنید.

چهار شنبه 1 آذر 1391برچسب:, :: 12:33 ::  نويسنده : محمد

ما
در هیأت پروانه ی هستی
با همه توانایی ها و تمدن هامان شاخکی بیش نیستیم !
برای زمین ، هفتاد کیلو گوشت با هفتاد کیلو سنگ تفاوتی ندارد
یادمان باشد کسی مسئول دلتنگی ها و مشکلات ما نیست
اگر ردپای دزدِ آرامش و سعادت را دنبال کنیم
سرانجام به خودمان خواهیم رسید.

حسین پناهی

سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 14:29 ::  نويسنده : محمد

فریاد که از عمر جهان هر نفسی رفت
دیدیم کزین جمع پراکنده کسی رفت
شادی مکن از زادن و شیون مکن از مرگ
زین گونه بسی آمد و زین گونه بسی رفت 

 هوشنگ ابتهاج

دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:, :: 18:1 ::  نويسنده : محمد

به نقل از یک پزشک:

چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند.
یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان او را نجات دادی و خلاصه این ماهی تحفه ناقابلی است و  هر چه فکر کردم "فلان کس" را به یاد نیاوردم ولی ماهی را گرفتم و از او تشکر کردم.
شب ماهی را به خانه بردم و زنم شروع به غرغر کرد که من ماهی پاک نمی کنم! خودمتا نصف شب نشستم و ...ماهی را تمیز کردم و قطعه قطعه نموده و در فریزر گذاشتم. فردا عصر وارد مطب که شدم دیدم همان مرد رشتی ایستاده است و بسیار مضطرب است.
تا مرا دید به طرفم دوید و گفت آقای دکتر دستم به دامنت...ماهی را پس بده.........من باید این ماهی را به فلان دکتر بدهم اشتباهی به شما دادم...چرا شما به من نگفتی که آن دکتر نیستی و برادرزاده مرا نمی شناسی؟
من که در سالن و جلوی سایر بیماران یکه خورده بودم با دستپاچگی گفتم که ماهی ات الآن در فریزر خانه ماست. او هم با ناراحتی گفت: پس پولش را بدهید تا برای دکترش یک ماهی دیگر بخرم. و من با شرمساری هفتاد هزار تومان به او پرداختم.
چند روز بعد متوجه شدم که ماجرای مشابهی برای تعدادی از همکارانم رخ داده است و ظاهرا آن مرد رشتی یک وانت ماهی به اصفهان آورده و به پزشکان اصفهانی انداخته است!

یک شنبه 28 آبان 1391برچسب:, :: 13:42 ::  نويسنده : محمد

باز محرم از راه رسید. شهر دوباره سیاه پوش شده ودر ماتم فرزند علی وفاطمه فرو رفته.بازهم دسته ها برپا می شود.وشهرما دوباره برسر زبانها خواهد افتاد با دسته حسینیه وزینبیه اش.محرم از راه رسید ماهی که با یاد ونام امام حسین (ع) وبرادروفادارش حضرت ابوالفضل العباس وخواهرغیورش حضرت زینب کبری ودر نهایت یاران باوفایش گره خورده.شعر زیبایی که در ذیل میاید تقدیم به همه اداردتمندان حضرت ابالفضل العباس(ع) که برادری را معنا کرد:

شام تاسوعا به دشت کربلا                     سرزمین البلا قالوا بلی

آن طرف آغاز راه نار بود                     این طرف پایان هجر یار بود

آن طرف صحبت ز سر انداختند          این طرف حرف از سپر انداختند

حق و باطل از دو سو بستند صف               یک طرف باطل صفی سرها به کف

آن طرف فرمانده شر الناس بود                 آن طرف صاحب علم عباس بود

دید آن آیینه ی الله و نور                           آن سوی خیمه سیاهی ها ز دور

آن سیاهی بود شمر فتنه جو                   شمر نه دنیای پست کینه جو

این دنی دنیا که روزی از قضا                     دام بنهاده برای مرتضی ،

خواست با حیدر که طنازی کند                  با امیر المؤمنین بازی کند

شیرحق یک لحضه همراهش نشد          هم طلاقش داد و هم رامش نشد

بار دیگر خویش را آراسته                         از پی عباس او برخاسته

زهرخندش بر لب و آمد نشست                آمد و آن شب ره عباس بست

گفت: ای شیران همه در دام تو                وی شجاعت را هراس از نام تو

چند اینجا عبد دربارت کنند                      پای نه آن سو که سردارت کنند

آن طرف در مقدمت سر اوفتد                   این طرف دستت ز پیکر اوفتد

آن طرف بر خلق آقایی کنی                    این طرف لب تشنه سقایی کنی

آن طرف در دست ساقی ها شراب           این طرف لب ها کبود از قطع آب

آن طرف تا ملک ری پر می کشی             این طرف خجلت ز اصغر می کشی

خون شیر شیر حق آمد به جوش             هان برو ای روبهک لختی خموش

بهر صید شیر دام انداختی                      بی خبر عباس را نشناختی

کربلا دریای خون من ماهی ام                 هر چه آید پیش ثاراللهی ام

آن طرف دل ها بود از حق جدا                 این طرف ماییم و آغوش خدا

آن طرف خشم خدای اکبر است               این طرف ریحانه ی پیغمبر است

آن طرف شیطان صدایم می کند              این طرف زینب دعایم می کند

آن طرف بر گردنم دین است دین              این طرف دست مرا بوسد حسین

آن طرف ننگ ابد ماند مرا                       این طرف زهرا پسر خواند مرا

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شرب زرکشیده و آدرس hamze90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 52
بازدید دیروز : 64
بازدید هفته : 116
بازدید ماه : 947
بازدید کل : 63112
تعداد مطالب : 435
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1