شرب زرکشیده
ادبی،ورزشی،مطالب جالب
دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, :: 11:27 ::  نويسنده : محمد

توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ماساچوست ، میو چوال و همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است. هیلر به خروجی بعدی پیچید و از بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک پمپ داشت پیدا کرد.او از تنها مسئول آن خواست باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را بازرسی کند.سپس برای رفع خستگی پاهایش به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت.
او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می گشت ، دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت ، دید که متصدی پمپ بنزین دست تکان می دهد و شنید که می گوید :” گفتگوی خیلی خوبی بود.”
پس از خروج از جایگاه ، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد.او بی درنگ پاسخ داد که می شناسد.آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و یک سال هم با هم نامزد بوده اند.
هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت :” هی خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم . اگر با اون ازدواج می کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی.
زنش پاسخ داد :” عزیزم ، اگر من با او ازدواج می کردم ، اون مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین .”

یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 11:9 ::  نويسنده : محمد

- ناتوانى ، آفت و شكيبايى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهيزكارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى .

- خردمند صندوق راز اوست و خوشرويى وسيله دوست يابى ، و شكيبايى ، گورستان پوشاننده عيب هاست.

- با مردم آن گونه معاشرت كنيد ، كه اگر مْرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد ، با اشتياق سوى شما آيند

- كسى را كه نزديكانش واگذارند ، بيگانه او را پذيرا مى گردد.

- ناتوان ترين مردم كسى است كه در دوست يابى ناتوان است ، و از او ناتوان تر آن كه دوستان خود را از دست بدهد.

- از لغزش جوانمردان در گذيريد، زيرا جوانمردى نمى لغزد جز آن كه دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.

- هشدار ! هشدار ! به خدا سوگند ، چنان پرده پوشى كرده كه پندارى تو را بخشيده است !

یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 9:52 ::  نويسنده : محمد

روزی سقراط در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت: «استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »سقراط از نوجوان خواست وارد آب بشود. نوجوان این کار را کرد.سقراط با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت، طوری که نوجوان شروع به ...دست و پا زدن کرد. سقراط سر او را مدتی زیر آب نگه داشت و سپس رهایش کرد. نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.و که از کار سقراط عصبانی شده بود، با اعتراض گفت: «استاد! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »سقراط دستی به نوازش به سر او کشید و گفت: «فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم میفهمی

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 9:56 ::  نويسنده : محمد

به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم                 به عشق زنده شدم تا که جاودان مانم
چو مردم از تن و جان وارهاندم از زندان               به عشق زنده شوم جاودان به جان مانم
به مرگ زنده شدن هم حکایتی است عجیب           اگر غلط نکنم خود به جاودان مانم
در آشیانه‌ی طوبا نماندم از سرناز                         نه خاکیم که به زندان خاک‌دان مانم
ز جویبار محبت چشیدم آب حیات                      که چون همیشه بهار ایمن از خزان مانم
چه سال‌ها که خزیدم به کنج تنهایی                    که گنج باشم و بی‌نام و بی‌نشان مانم
دریچه‌های شبستان به مهر و مه بستم                بدان امید که از چشم بد نهان مانم
به امن خلوت من تاخت شهرت و نگذاشت              که از رفیق زیانکار در امان مانم
به شمع صبحدم شهریار و قرآنش                        کزین ترانه به مرغان صبح‌خوان مانم


شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 9:39 ::  نويسنده : محمد

جدیدترین تحقیقات دانشمندان اروپایی نشان میدهد چهارعامل در پیری زودرس تاثیر بسزایی دارد.اینو من خودم از چندمنبع پیگیر شدم وبه نظر من کمترین هم تحقیق درستیه:

1-     فشار واسترس زیاد(چه مثبت وچه منفی)

2-     مصرف سیگار ومشروبات الکلی

3-     نامنظم بودن ساعات خواب

4-     عدم تحرک وپویایی( عدم فعالیت ورزشی)

البته برای هرکدام از موارد توضیحات مفصلی وجود داره که از حوصله بحث خارجه.فقط ما اگه بتونیم از این موارد دوری کنیم مطمئنم زندگی شادتر وطولانی تری خواهیم داشت.

شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 9:15 ::  نويسنده : محمد

در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش درمی‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند, هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند.به ناچار دختر هر روز ضعیف تر وناتوان‌تر میشود.تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم...پدر دختر باخوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم, شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی می‌خرد و گاو را به خانه حکیم می‌برد, حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید.پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند...از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد.حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود.دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود..خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد, حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمی‌بینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند.. بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند.حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند.همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم به شاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند..گاو با حرص و ولع شروع می‌کند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند..شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحظه تنگ و کشیده تر میشود, دختر از درد جیغ میکشد..حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند, گاو با عطش بسیار آب می‌نوشد, حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود..جمعیت فریاد شادی سر می‌دهند, دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود.حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند.یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود.

این، افسانه یا داستان نیست ، آن حکیم، ابوعلی سینا بوده است...

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 13:39 ::  نويسنده : محمد

در پنج قسمت قبلی به چرایی انجام فعالیتهای ورزشی و همچنین چگونگی انجام انواع روشهای تمرینات ورزشی(تمرینات گرم كننده، تمرینات استقامتی (هوازی)،تمرینات انعطاف پذیری، تمرینات حفظ تعادلی وتمرینات قدرتی )پرداختیم.وحالا ششمین وآخرین بخش آن که تمرینات انقباضی ایستا میباشد. حرکات انقباضی ایستا تمریناتی هستند كه در حین انجام آن، طول عضله تغییر نمی كند. این تمرینات نیز به تقویت عضلات كمك می كند.

و) حركات انقباضی ایستا:

تمرینات انقباضی ایستا تمریناتی هستند كه در حین انجام آن، طول عضله تغییر نمی كند. این تمرینات نیز به تقویت عضلات كمك می كند. با كمی دقت متوجه می شوید در بسیاری از ساعات روز بی حركت هستید. مثلاً زمانی كه حوصلهٔ انجام هیچ كاری را ندارید و دراز كشیده اید، زمانی كه تلویزیون تماشا می كنید، زمانی كه در پارك نشسته اید و یا منتظر آمدن اتوبوس ایستاده اید و یا سوار اتومبیل هستید. تمام این زمان ها فرصت خوبی است كه شما تمرینات انقباضی ایستا را انجام دهید. هر حركت را ۵ تا ۱۰ بار انجام دهید. دقت كنید در حین انجام این حركات نفس خود را حبس نكنید.
▪ نمونه هایی از تمرینات انقباضی ایستا
۱) روی زمین بنشینید. پاها را دراز كنید. عضلات ران خود را سفت كنید. از یك تا ده بشمارید. در حین انجام حركت نفس بكشید. سپس عضلات را رها كنید.دقت كنید كه پشت شما صاف باشد. این حركت برای مفصل زانو بسیار مفید است.
۲) در بین چارچوب یك درب بایستید. دست های خود را در امتداد شانه ها به چارچوب تكیه داده و از دو طرف به چار چوب فشار آورید. از یك تا ده بشمارید و رها كنید.در حین انجام حركت نفس بكشید.ورزش به آرامش و كاهش اضطراب كمك می كند.
۳) صاف بنشینید. كف دستها را به یكدیگر چسبانده و فشار دهید.از یك تا ده بشمارید و رها كنید.در حین انجام حركت نفس بكشید.
۴) به پشت بخوابید. زانوها را خم كنید (كف پا روی زمین باشد). دست ها را در طرفین بدن قرار دهید با انقباض عضلات شكم سعی كنید كمر را به زمین بچسبانید. از یك تا ده بشمارید و سپس رها كنید.در حین انجام حركت نفس بكشید. این حركت برای كسانی كه شكم بزرگ دارند و قوس كمری شان افزایش یافته است بسیار مناسب است، انجام این حركت به برطرف شدن خستگی و درد كمر كمك می كند. انقباض عضلات شكمی را در حالت نشسته یا ایستاده نیز می توانید انجام دهید. ورزش به حفظ قوام پوست و جلوگیری از چروكیدگی آن كمك می كند.

"با تشکر ازدکتر سمیرا سرخوش" 

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 13:18 ::  نويسنده : محمد

زندگي متاهلي يعني به همسرت مسيج مي دي اي عشق خدانگه دار توباشد ...

اونوقت جواب ميگيري : يه بسته قارچ ، آبليمو، مرغ ، نون !!!

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : محمد

 

-  تنبیه در هنگام خشم ، اصلاح نیست بلکه انتقام است . "مونت نین"

- تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم. "داویت واید"

-  وقتی با دوستانت دعوا می کنی تازه میفهمی که آنها چقدر از اسرارت با خبراند.

-  قلب معزور و خودخواه هرگز نمی تواند از سرگیجه و بی حوصلگی بگریزد. "گوته"

- چه شکاف عظیمی بین شناختن خدا و محبت نسبت به او وجود دارد. "پاسکال"

- چیزی به تفحه نمی دهد عشق ؛ مگر خویش را ؛ نمی ستاید ؛ مگر خویشتن را. "جبران خلیل جبران"

-  جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است. "سایمن استرانسکی"

پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:, :: 13:16 ::  نويسنده : محمد

شیرین" ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ، ری ، همدان و اصفهان حکم می راند .به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .
سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود :...باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی.
ام رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور شما را نپذیرم چه خواهد شد ؟ پیک گفت آنوقت محمود غزنوی سرزمین شما را براستی از آن خود خواهد کرد .
ام رستم به پیک گفت : که پاسخ مرا همین گونه که می گویم به سرورتان بگویید : در عهد شوهرم همیشه می ترسیدم که محمود با سپاهش بیاید و کشور ما را نابود کند ولی امروز ترسم فرو ریخته است برای اینکه می بینم شخصی مانند محمود غزنوی که می گویند یک سلطانی باهوش و جوانمرد است برروی زنی شمشیر می کشد به سرورتان بگویید اگر میهنم مورد یورش قرار گیرد با شمشیر از او پذیرایی خواهم نمود اگر محمود را شکست دهم تاریخ خواهد نوشت که محمود غزنوی را زن جنگاور کشت و اگر کشته شوم باز تاریخ یک سخن خواهد گفت محمود غزنوی زنی را کشت .پاسخ هوشمندانه بانو ام رستم ، سبب شد که محمود تا پایان زندگی خویش از لشکرکشی به ری خودداری کند .ام رستم پادشاه زن ایرانی هشتاد سال زندگی کرد و همواره مردمدار و نیکخو بود

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شرب زرکشیده و آدرس hamze90.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 101
بازدید کل : 60926
تعداد مطالب : 435
تعداد نظرات : 51
تعداد آنلاین : 1